دردْ بزرگی است!
پنجشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۴، ۰۳:۲۱ ق.ظ
آری دردِ بزرگی ست، ننوشتن. باید کمتر حرف بزنم و بیشتر بنویسم. ولی پرحرفی ام مجالِ کم حرفی را نمیدهد لیکن چشمه یِ نوشتن می خشکد. باید نوشت . باید جوشید. باید از عشقش جوشید و گرم شد. حمام که گرم شد نیازی به آتش ندارد گرم است. تو خودت را شست و شو میدهی.
باید نمک شناس بود. باید صبور بود. باید ماند از خطا.
باید ادامه داد با درد. از درد سوختن نور تاباند.
آری! دردْ بزرگی ست.
۹۴/۰۸/۲۱