مخیّله یِ مخلوط

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر کوتاه» ثبت شده است

نگاه را چشم!

که من هنوز مال خودم نبودم

که تو مالِ من شدی!


***


گاهی میپرسم از سرو:

آیا دوست داشتی بوته ی خار که نه! اما کاجی بودی؟

جواب نمی دهد... .


***


میترسم بعد از سه

برایت

هفتاد بار دیگر پای در چهارمین چهارها بگذارم 

و هنوز میان! 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۵ ، ۲۳:۳۷
الف. گاف.

1

هر خطی که بالا رفت پایین آمد

جز تو که سرخِ اجاقی بودی 

برای آبیِ آبم

آب که سرخ شد

دیگر چای ام حاضر بود


2

از کوه که گذشتم

در کنار دسته ای حصیر دیدم

کلاهی بافتم


اما نفهمیدم باغبانش که بود...


3

صبح تا شب

کوزه میکشم از این طبیعت بیجان

تا که روزی

یکی را بشکنی و عسل شوم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۴ ، ۱۱:۳۰
الف. گاف.